یامهدی ادرکنی
آخر سال است و بی جیره و مواجب ماندهایم ـــــــــــــ باز هم در کارِ خود، از هر جوانب ماندهایم
هر چه قدری که صلاحِ ماست آن را لطف کن ــــــــــــــ دستِ خالی در پی لطفی مناسب ماندهایم
غالباً با گریه ما احساس سیری میکنیم ــــــــــــــــ چند وقتی میشود بیقوت غالب ماندهایم
پایِما امسال هم در خیمهی تو وا نشد ــــــــــــ عذر میخواهیم اگر جزء اجانب ماندهایم
کاش این خانه تکانیها به دلها میرسید ــــــــــــــــــ نفسها خاکی و ما، در این مراتب ماندهایم
یا مهـــــــــــــــــدی جان...مولای مهربانم....شاهـد دلتنگی هایم....
با کدامین قلـــــــم نام تو را بنویسم؟!
با کدامین صــــــدا تو را بخوانم؟!
با کدامین آبــــــرو صدایت کنم؟!
با چه نوایــــــی استغاثه کنم؟!
با چه رویــــــی نگاهت کنم؟!
نامه اعمالـــــم را می خوانی شرمنــــــده ام...........
لطـــف می کنی شرمنـــــــده ام............
نگاهـــــــم می کنی شرمنــــده ام.........
گر نگاهـــــم نکنی هم شرمنـــــده ام.......
تو برای ما آمــــده ای و ما ..........
باید تو را طلبــــــــــ کنیم اما ..........
نمی دانم چه بگویم ؟؟؟؟؟
نیازی نیست تو همـــــه را می دانی
هر آنچه...